بدون عنوان

ـ سلام
ـ سلام خوبی؟
ـ ای بد نیستم. میخوام با تو حرف بزنم
ـ خوب بگو 
ـ ببین بهتره که ما باهم خداحافظی کنیم
ـ چرا؟ مگه چی شده؟
ـ هیچی اما این جوری بهتره
ـ شما تنهایی این تصمیم رو گرفتی
ـ ببین این موضوع به نفع هر دوی ماست. بهتره همه چی رو فراموش کنی
ـ یعنی چی؟ به همین راحتی
ـ فرض کن هیچ وقت با من آشنا نشدی
ـ مگه میشه؟
ـ آره میشه.خودتو درگیر نکن انگار ۱۰ ماه پیشه و تو اصلا منو ندیدی
- ولی ما به هم قول دادیم
ـ این قولها مهم نیستند
ـ مهم نیستند؟؟؟؟؟؟
- ببین تو دختر عاقلی هستی.به من کمک کن من نمیخوام ادامه پیدا کنه
- تو مگه عاشق من نبودی
- عشق چیه دختر تو چقدر ساده ای
ـ..........
ـ خداحافظ  و یه قولی به من بده  قول بده که منو فراموش کنی خدا نگهدارت. 

 

ـ سلام،تولدت مبارک. این گلدون هم مال شماست
ـ مرسی چرا زحمت کشیدید. خیلی قشنگه، بذار بگم چه گلیه.آلوورا نیست؟
ـ نخیر کاکتوسه
ـ مرسی انشااله جبران کنم.چقدر خوشگل شدی خانم
ـ تو دیوونه ای
ـ تو منو دیوونه کردی دختر. میدونی من سه بار تو زندگیم عاشق شدم .دفعه اول یکی از همکلاسیهام بعد هم اون خانم کره ای .حالاهم ...
- خوب!!
ـ ولی هیچ وقت نتونستم عشق اولم رو فراموش کنم.هدپاک کن گذاشتم اما نمیشه..
تو سینه این دل من میخواد آتش بگیره    مونده سر دوراهی چه راهی پیش بگیره
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه       رگ خواب یار منو رقیب من میدونه
وای دارم آتش میگیرم    دیگه از غصه و غم   دلم میخواد بمیرم
وای اگه برگرده پیشم   براش پروانه میشم  ازش جدا نمیشم
ـ خوب چی شد؟
ـ یه روز بدون خداحافظی منو گذاشت و رفت دیگه هم ازش خبر ندارم.
- شاید هم برای این کارش دلیلی داشته باشه. هیچ وقت به این موضوع فکر کردی
ـ هیچ دلیلی پیدا نکردم
ـ شاید هم ناراحت بوده، اونو نرنجوندی
ـ نمیدونم شاید... یه سوال؟
ـ بپرس
ـ اگه از تو بخوام با من ازدواج کنی قبول میکنی ؟
ـ ...
ـ  با تو خیلی راحتم میخوام یه چیزی رو بهت بگم . من هیچ وقت نمیتونم بچه دار بشم.علتش هم بر میگرده به یه بیماری در دوران کودکیم.
ـ ...
ـ بخاطر سوالم ازت معذرت میخوام.میدونی برای زندگیم برنامه ریزی کردم .پسر عمویم امریکا زندگی میکنه قراره که کمک کنه من هم برم.
ـ جدی؟
ـ ولی هرجای دنیا که باشم تو رو فراموش نمیکنم
ـ من هم هر جا که باشی برات آرزوی موفقیت دارم
ـ مرسی
 

ـ کاش می تونستم دستهاتو بگیرم ... چیه چرا اینجوری نگام میکنی؟
ـ چه جوری ؟
ـ یه جوری بود که خجالت کشیدم .یه خواهشی ازت دارم
ـ بگو
ـ به من دل نبند
ـ چرا
ـ چون اسیر میشی بعد هم غصه می خوری نمیخوام دلم نمیخواد روزی بیاد که غصه بخوری
ـ پس بریم تا اسیر نشدیم
ـ باشه بریم. از کی بخونم ؟
ـ از ویگن بخون اون آهنگش که میگه من هوای گریه کردن تو صدای گریه من
ـ بذار این یکی رو بخونم فکر میکنم تا الان نشنیدی
با تو رفتم  بی تو بازآمدم    از سر کوی او   دل دیوانه
پنهان کردم در خاکستر غم آنهمه آرزو   دل دیوانه
چه بگویم با من ای دل چه ها کردی  تو مرا با عشق او آشنا کردی
پس از این زاری مکن  هوس یاری مکن  تو ای ناکام   دل دیوانه
با غم دیرینه ام   بر مزار سینه ام   بخواب آرام   دل دیوانه
بخواب آرام دل دیوانه....
چندسال قبل میخواستم ازدواج کنم با یه خانم کره ای ، اما خانواده ام مخصوصاْ مادرم بشدت مخالف بودند. دختره خیلی احساساتی بود مثل ابر بهاری اشک می ریخت.
ـ چه جوری با هم آشنا شدید؟
ـ اومده بود کرمان.ورزشکار بود
ـ الان کجاست؟
ـ برگشت به کشورشان، کره 
ـ خوب. من دیگه باید برم
ـ ممنون که منو تحمل کردی. سی یو سون
ـ اوکی، راستی ترکی یادم میدی؟
ـ ترکی نه اما انگلیسی در خدمتم 
ـ خداحافظ