ـ کاش می تونستم دستهاتو بگیرم ... چیه چرا اینجوری نگام میکنی؟
ـ چه جوری ؟
ـ یه جوری بود که خجالت کشیدم .یه خواهشی ازت دارم
ـ بگو
ـ به من دل نبند
ـ چرا
ـ چون اسیر میشی بعد هم غصه می خوری نمیخوام دلم نمیخواد روزی بیاد که غصه بخوری
ـ پس بریم تا اسیر نشدیم
ـ باشه بریم. از کی بخونم ؟
ـ از ویگن بخون اون آهنگش که میگه من هوای گریه کردن تو صدای گریه من
ـ بذار این یکی رو بخونم فکر میکنم تا الان نشنیدی
با تو رفتم  بی تو بازآمدم    از سر کوی او   دل دیوانه
پنهان کردم در خاکستر غم آنهمه آرزو   دل دیوانه
چه بگویم با من ای دل چه ها کردی  تو مرا با عشق او آشنا کردی
پس از این زاری مکن  هوس یاری مکن  تو ای ناکام   دل دیوانه
با غم دیرینه ام   بر مزار سینه ام   بخواب آرام   دل دیوانه
بخواب آرام دل دیوانه....
چندسال قبل میخواستم ازدواج کنم با یه خانم کره ای ، اما خانواده ام مخصوصاْ مادرم بشدت مخالف بودند. دختره خیلی احساساتی بود مثل ابر بهاری اشک می ریخت.
ـ چه جوری با هم آشنا شدید؟
ـ اومده بود کرمان.ورزشکار بود
ـ الان کجاست؟
ـ برگشت به کشورشان، کره 
ـ خوب. من دیگه باید برم
ـ ممنون که منو تحمل کردی. سی یو سون
ـ اوکی، راستی ترکی یادم میدی؟
ـ ترکی نه اما انگلیسی در خدمتم 
ـ خداحافظ

نظرات 4 + ارسال نظر
کلاغ پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:53 ب.ظ http://kalagheaseman.blogsky.com

راحت . زیبا . جدید ...
بازم تبریک میگم بهت به خاطر این سبک وبلاگ نویسی ...!!!
از این که به آشیانه ی کلاغ سر زدی خوشحالم .
بازم منتظرم .
یه نوشته ی تازه نوشتم برو بخون ...

صادق دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:42 ب.ظ

سلام بابا پارسال دوست امسال اشنا. قبلا ها بیشتر می نوشتی بیشتر سر میزدی. اینقدر سایه ت سنگین نبود. امیدوارم که بیشتر از قبل لطفت شامل حال ما بشه.
مراقب خودت باش

صدر سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:46 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !

الهام یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:47 ب.ظ

salam baba aleye omidvaram dar hameye marahele zendeget movafagh va moayad bashi
bye

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد