بیاد شاملو




شبانه

شبانه شعری چگونه توان نوشت
تا هم از قلبم سخن بگوید ، هم از بازویم ؟

شبانه
شعری چنین
چگونه توان نوشت ؟
*
من آن خاکستر سردم که در من
 شعله ی همه عصیان هاست

من آن دریای آرامم که در من
فریاد همه طوفان هاست

من آن سرداب تاریکم که در من
آتش همه ایمان هاست.
 
نظرات 6 + ارسال نظر
آسمان! چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 01:09 ق.ظ http://someonefromparis.persianblog.com

سلام! چه عجب میسه انجا کامنت گذاشت! دی داشتم کم کم نا امید میشدم!
دلم برات تنگ شده بود! خیلی وقت هم هست که آپدیت نکردی!
خوش باشی

احسان پنج‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 01:06 ب.ظ http://ehsanica.blogsky.com

سلام...
چرا آپدیت نمی کنی؟...

ک . جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 04:00 ق.ظ http://seyahosapid.blogsky.com

یا بصیر
با سلام
زیبا بود همین

سارا جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:45 ب.ظ http://cottage.persianblog.com

سلام ..یادش گرامی ...

کیا شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 10:25 ق.ظ http://h-kia.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری
خوشحال می شم بهم دیگه لینک بدیم
یادش گرامی - خاطره اش جاودان

ستاره مشرقی شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 01:24 ب.ظ http://eaststar.persianblog.com

آیدای عزیز. شعر پر معنایی بود. پایدار باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد